English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1191 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
projection print U روش تهیه نقشه یا عکس بااستفاده از روش بزرگ کردن یا کوچک کردن فیلم یک عکس دیگر چاپ تصویری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
conformal projection U نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
map U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
maps U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
mapping U نقشه کشی کردن تهیه نقشه
reductions U کوچک کردن نقشه
reduction U کوچک کردن نقشه
map compilation U تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
zooming U بزرگ و کوچک کردن تصویر
lattice U خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
lattices U خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
scale U کار کردن با حجم کوچک یا بزرگ داده
projection U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projections U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
ratioing U کوچک و بزرگ کردن عکس به مقیاس معین برای استفاده در موزاییکهای عکسی
long base method U روش تقاطع نقشه برداری بااستفاده از یک باز طولانی
plot U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plotted U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
tea leaf U برگ چای [از این گیاه جهت تهیه رنگینه قهوه ای یا بژ استفاده می شود و خصوصا در رفوگری جهت تیره تر کردن رنگ های دیگر بکار می رود.]
lithography U کارگاه تهیه فیلم و زینک کتاب و مجله
documentarian U کسیکه فیلم یا مطالب مستندی را تهیه میکند
laying up U تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
survey U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
hydrography U تهیه نقشه دریایی
area projection U تهیه نقشه از منطقه
topography U تهیه نقشه از عوارض
purveying U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purvey U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
lenticulate U ذرات ریز وعدسکهای کوچک در فیلم نمودارکردن
Mother-daughter boteh design U طرح بته جقه مادر و بچه [این طرح در فرش های قشقایی، خمسه و بعضی دیگر از طرح ها به چشم می خورد و شامل یک بته جقه بزرگ و یک بته کوچک در دل یکدیگر است.]
photogrammetric map U تهیه نقشه ازروی عکسهای هوائی
aerocartograph U دستگاه برجسته بین مخصوص تهیه نقشه
index map U نقشه تهیه شده از روی عکس هوایی
aerocartograph U وسیله تهیه نقشه از روی عکس هوایی
photogrammetry U فن تهیه نقشه جغرافیائی به کمک عکسهای هوائی
schematize U بصورت برنامه دراوردن طرح یا نقشهای تهیه کردن ابتکار کردن
pre engage U ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
blips U علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
blip U علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
to pull off something [contract, job etc.] U چیزی را تهیه کردن [تامین کردن] [شغلی یا قراردادی]
castellation U تهیه استحکامات تدافعی سنگربندی کردن مستحکم کردن
pan- U حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
pan U حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
pans U حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
selenodetic U امور مربوط به تهیه نقشه یانقشه برداری از کره ماه
orchestrated U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
back-up U کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
orchestrate U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrates U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrating U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
back up U کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
cadastral map U نقشه مقیاس بزرگ
large scale map U نقشه مقیاس بزرگ
dubs U فیلم را دوبله کردن
film advance mode دکمه رد کردن فیلم
dubbed U فیلم را دوبله کردن
dub U فیلم را دوبله کردن
stripping U نواربندی کردن نقشه برای عکس برداری علامت گذاری کردن
transliterate U عین کلمه یاعبارتی را اززبانی بزبان دیگر نقل کردن حرف بحرف نقل کردن نویسه گردانی کردن
polar stereographic U سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
stereoplanigraph U نوعی دستگاه تهیه نقشه بطریقه برجسته بینی باطریقه دستی و رسم با مدادالکترونیکی
stereophotogrammetry U تهیه و رسم نقشه جات ازروی عکس هوایی به طریقه برجسته بینی و استریوسکوپی
stick check U دور کردن گوی از گوی دار بااستفاده از چوب
justification U مرتب کردن خط وط با یک پهنای مشخص و قط ع کردن کلمات بزرگ در انتهای خط
justifications U مرتب کردن خط وط با یک پهنای مشخص و قط ع کردن کلمات بزرگ در انتهای خط
itemizer U کسیکه مقالات کوچک برای روزنامه تهیه میکند
calibrating U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrate U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrated U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrates U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
bitmap U تصویری که پیکسل ها با عوض کردن مقدار بیت ذخیره شده تغییر میکند
junk U پاک کردن یا حذف کردن از فایل ذخیره سازی که دیگر استفاده نمیشود
bookings U نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
booking U نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
put out U تهیه کردن اشفته کردن
furnish U مزین کردن تهیه کردن
To make reservations. To book seats. U جا تهیه کردن ( رزرو کردن )
make U تهیه کردن طرح کردن
makes U تهیه کردن طرح کردن
furnishing U مزین کردن تهیه کردن
furnishes U مزین کردن تهیه کردن
to draw out U تهیه کردن طرح کردن
small scale U طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
small-scale U طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
microfilming U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilms U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilm U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilmed U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
fractions U بخش قسمت تبدیل بکسر متعارفی کردن بقسمتهای کوچک تقسیم کردن
fraction U بخش قسمت تبدیل بکسر متعارفی کردن بقسمتهای کوچک تقسیم کردن
figural rug [pictorial] U فرش تصویری [در این نوع بافت چهره انسان و یا مناظر قسمت اصلی فرش را تشکیل داده و معمولا در ابعاد کوچک بافته می شود.]
module U نقشه کوچک واحد اندازه گیری مقیاس مدل
modules U نقشه کوچک واحد اندازه گیری مقیاس مدل
procures U تهیه کردن
processes U تهیه کردن
procured U تهیه کردن
cater U تهیه کردن
catered U تهیه کردن
catering U تهیه کردن
caters U تهیه کردن
procure U تهیه کردن
supplied U تهیه کردن
prepare U تهیه کردن
administers U تهیه کردن
administer U تهیه کردن
provision U تهیه کردن
administered U تهیه کردن
procuring U تهیه کردن
process U تهیه کردن
provides U تهیه کردن
to find in U تهیه کردن
provide U تهیه کردن
administering U تهیه کردن
prepares U تهیه کردن
supply U تهیه کردن
afford U تهیه کردن
affords U تهیه کردن
blend U تهیه کردن
supplying U تهیه کردن
affording U تهیه کردن
blends U تهیه کردن
preparing U تهیه کردن
afforded U تهیه کردن
policonic projection U سیستم تصویر چند مخروطی سیستم تهیه نقشه چندمخروطی
blue key U نقطه کمکی ابی برای تنظیم عکس در موقع فاهر کردن فیلم
urceolate U دارای شکم بزرگ و دهانه کوچک
enabled U تهیه کردن برای
funded U تهیه وجه کردن
enable U تهیه کردن برای
programmes U برنامه تهیه کردن
extemporizing U فورا تهیه کردن
conserved U کنسرو تهیه کردن
conserves U کنسرو تهیه کردن
conserving U کنسرو تهیه کردن
prearrange U قبلا تهیه کردن
extemporize U فورا تهیه کردن
extemporised U فورا تهیه کردن
extemporized U فورا تهیه کردن
programme U برنامه تهیه کردن
processes U تهیه و تولید کردن
extemporising U فورا تهیه کردن
enabling U تهیه کردن برای
extemporizes U فورا تهیه کردن
fund U تهیه وجه کردن
effigies U تمثال تهیه کردن
extemporises U فورا تهیه کردن
enables U تهیه کردن برای
triplicate U در سه نسخه تهیه کردن
getting U تهیه کردن فهمیدن
program U برنامه تهیه کردن
programs U برنامه تهیه کردن
gets U تهیه کردن فهمیدن
harness U اشیاء تهیه کردن
to lay in a stock U موجودی تهیه کردن
preparations U تهیه کردن اتش
preparation U تهیه کردن اتش
harnessed U اشیاء تهیه کردن
conserve U کنسرو تهیه کردن
quadruplicate U در چهارنسخه تهیه کردن
bills U تهیه کردن صورتحساب
bill U تهیه کردن صورتحساب
effigy U تمثال تهیه کردن
get U تهیه کردن فهمیدن
whomp up U بسرعت تهیه کردن
process U تهیه و تولید کردن
harnessing U اشیاء تهیه کردن
cassettes U کاست فیلم عکاسی جعبه حاوی فیلم
cassette U کاست فیلم عکاسی جعبه حاوی فیلم
cases U کلیدی که حروف را از بزرگ به کوچک تبدیل میکند
case U کلیدی که حروف را از بزرگ به کوچک تبدیل میکند
oceanography U تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
to serve the city with water U اب برای شهر تهیه کردن
to raise funds U تهیه وجه یاسرمایه کردن
to draw up U تهیه کردن درصف اوردن
scabble U زمخت وناصاف تهیه کردن
to provide for old age U برای پیری تهیه کردن
mush U حریره اردذرت تهیه کردن
handwrite U نسخه خطی تهیه کردن
draft U تهیه کردن پیش نویس
drafted U تهیه کردن پیش نویس
financed U بودجه چیزی را تهیه کردن
circumstantiate U امارات لازمه را تهیه کردن
finance U بودجه چیزی را تهیه کردن
finances U بودجه چیزی را تهیه کردن
financing U بودجه چیزی را تهیه کردن
drafts U تهیه کردن پیش نویس
aminister U تهیه کردن بکار بردن
boss U نقش برجسته تهیه کردن
bossing U نقش برجسته تهیه کردن
bosses U نقش برجسته تهیه کردن
bossed U نقش برجسته تهیه کردن
amplifies U بزرگ کردن مفصل کردن
amplify U بزرگ کردن مفصل کردن
amplifying U بزرگ کردن مفصل کردن
to give prominence to U بزرگ کردن برجسته کردن
amplified U بزرگ کردن مفصل کردن
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1popsicle
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1what s the meaning grandiflorum to farsi ?
1مرض سینه وبغل
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com